توی یه مکانی مرموز باب اسفنجی و سندی داشتن آزمایش جالبی انجام میدادن یهو سندی حشری شد و از باب خواست مراقب باشه. اونها شروع کردن به سکس کردن پس از مدتی باب اسفنجی فهمید که یه چیزی توی آزمایشگاه مخفی شده. این کشف اونها رو به یه سفر خطرناک کشوند اونا دنبال رازهای پنهان اونجا رفتن و توی این ماجراجویی با موجودات عجیب زیادی دیدن. ماجراهای اونا تازه شروع شده بود در همین حین تو یه جای دیگه دو تا دوست به اسم آنا و ماری تو خونه آنا بودن. مری داشت با دوست پسرش سکس میکرد تو یه مکان دیگه تو یه جای دیگه زنا بعد از مدرسه جمع میشدن تا سکس کنن همزمان یه شاهزاده قدرتمند که اسمش پادشاه زمان درگیر سفر در زمان بود تا قاعده زمان رو تغییر بده در همین این حین زن دایی ها به اسم آواتار سکس میخواستن درهای جهان های موازی رو بگشایند این حوادث اونارو به چالش های های بیشتری دعوت کرد. پنهانی یه معلمی به شاگرداش هنتای میداد و لب هاشون به لرزه درمیاورد این حوادث اونارو سمت یه بزرگتر هدایت کرد. تو یه جایی دیگه پسر و مادر حیاط رو رو کار میکردن در این بین وارد یه دنیای ممنوع شدند که پر از محارم سکس بود تو یه کلوپ که پر از رفقای برادر بود زن ها وارد یه ماجرا خطرناک شدند اونا مشغول یه رقابت داغ شدند که جایی که فقط قدرتمندترینا برنده میشدن پس از این رویدادها اونا به سفر رفتند تا واقعیت های مخفی رو کشف کنن داستانشون به یه جای جدید کشیده شد داستان این گروه آنها را به یک باشگاه تازه کشوند که در اون دخترا با یه مرد سیاه پوست سکس میکردن پس از این رویداد اونا وارد یک زندان شدند که توی اون یک زندانبان بلوند با مردان آفریقایی سکس میکرد سفر آنها همچنان ادامه پیدا کرد و آنها را به یک باشگاه ویژه رسوند که در آنجا فانتزی ها برآورده میشدن تو این کلوپ اونا شاهد صحنه های سکسی پرشور بودند که ذهنشونو به وجد می آورد در آخر اونا به این نتیجه رسیدند که دنیای سکسی انیمیشنی پراز رمز و رازها و ماجراجویی تازه ای داستان این گروه اونارو به یک دنیای فانتزی بی انتها برد مکانی که هر لحظه ای پراز هیجان بود